روزهایی که سام تو دل مامان بود
به نام خدای همه مادرا خیلی وقته که می خوام بنویسم مامانم اما خیلی زود دیر شد و تو امروز 4 ماهه شدی گلم و من تازه دست به کار شدم . نمی دونم از کجا شروع کنم بهتره کمی به عقب برگردم به زمانی که تو دلم بودی و بهترین و قشنگترین روزای زندگیم بود و من هیچ وقت فکر نمی کردم بارداری حسی به این زیبایی داشته باشه اینهارو مینویسم برای تو و برای خودم عزیز ترینم که با اومدنت بهترین هارو برامون آوردی... 1 7مهر 1389 یه حسی داشتم برای همین تست دادم باورم نمیشد که خط قرمز بیبی چک داره پر رنگتر و پر رنگتر میشه خیلی ترسیدم به سعید زنگ زدم خیلی خوشحال شد گفت که دلش خیلی روشنه ما همیش...
نویسنده :
مامان
13:39